نیمه شب ها بغض عجیبی در گلویم چنگ میزند
بغضی که حاصل از درد و دل هایست که نکردم
گاهی حتی توان نفس کشیدن هم از دست میدهم
دلم میخواهد بلند،بلند گریه کنم
پیش خدا شکایت کنم.
و در آغوش خدا به خواب عمیقی فرو روم.
با طلوع آفتاب عکسم را با ربان مشکی قاب کنند
و آن کسی که قلبم را روزی شکسته گریه کند و بگوید:
به او بگویید دوستش دارم.
میکده | پرتال ایرانیان
منبع
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت